شمارش معکوس :پس چی شد؟
آدم نوار خالی گوش بده اما انتظار نکشه ، انتظار خیلی سخته ،هر روز منتظر بمونی آتیش بگیری، هی بگن ، میاد،آره داره میاد ، نگاهی متفاوت ، نگاه اونجوری ، نگاه این جوری ، نگاه قشنگ ، نگاه سوسولی یک سری قوانین اصولی، نگاه یه وری به سمت اون وری ، نگاه اون وری به سمت این وری ... اما یهوکی بفهمی سر کاری این تبلیغ یه نشریه دانشجویی ، بدتر از همه این که نشریه ای در کار نیست ،آخه برادران حال مید هید ،ضد حال نزنید ، درسته ما دانشجوی دانشگاه آزادیم ولی این قدرها هم علاف نیستیم.
دل تنگی
حاجی آقای زارع ریئس سابق دفتر فرهنگ از دست آدمهایی هست که خیلی بلا میباشد، تا بود به همه گیر میدادو چوب لای ... یعنی مارا هدایت میکرد . حال هم که از کنار ما رفته دلمان برایش یه ذره شده ، آخه حاجی کجا رفتی؟ (این را یکی از هدایت شدگان توسط حاجی زارع بیان داشت)یادش بخیر روز آخر که ایشون حکمشون اومده بود، شیرینی رو روی میزش گذاشتیم رو برگه نوشتیم:حاجی آقا این شیرینی اول شدن تیم رباتیک دفتر نشریاته،چقدر به همون گیر دادی، نوش جان... شبی که بچه های دفتر نشریات وفعالان فرهنگی وسیاسی به منزل ایشان و حاجی آقا صدر الساداتی(ریئس سابق دفتر نهاد ) رفته بودنند،عجب موزی ...ببخشید عجب غصه ای خورده اند . اگر جلوی بچه ها را نگرفته بوده اند جلوی خودشان را هم نمی توانستند بگیرندو کلی آبروریزی می کردنند .حاجی ازما که گذشت ولی شنیدیم اونجایی که هستید چادر اجباری نیست الهی بمیرم برا دلتون چی میکشید شما؟ سخت نگیرید حاجی ! حالشا ببرین! و بهر حال حاجی جون لاو یو ... یعنی (جزائکم الله خیرا ) . هر جا هستی سالم و سلامت باشی.
نگاه تازه ی مدیر مسئول نگاه تازه
در آخرین ویژه نامه دکتر چمران سمتی جدیدی در کنار نام مدیر مسئول و شورای سر دبیری تحت عنوان « مشاور مدیر مسئول » خلق شد ، که از قضا حکایت همان سمت مندرآوردی ریئس سازمان فوتبال باشگاه استقلال برای ژنرال شکست خورده تیم ملی فوتبال ایران بود ، (که هم خدا می خواست هم خرما را و هم تنه خرماو هم ..beep )البته نگاه تازه برعکس تیم استقلال که نابود شد ،بسیار ژورنالیستی و محکم در آمده که همان برکات مشاور کذایی است.
بالا رفتن از نرده ممنوع !
بالا رفتن از نرده های اطراف محوطه دانشگاه و پارکینگ برادران حادثه آفرید.شواهد از پیدا شدن 50 گرم گوشت کنده شده از آدمیزاد!در سر تیزی این نرده ها حکایت دارد . از قضا در خروجی نگهبانی بعد از ساعت 14 بسته بوده و طرف با بالا رفتن از توری کنار ی این محوطه اتول خود را بردارد،( با توجه به این موضوع که درب اصلی پارکنیگ باز بوده و با کمی هم کش beepو پیاده روی هم به اتول خود می رسیده اما) به عاقبت پینو کیو گرفتار شد،این عاقبت کسانی که دانشگاه را دور میزنند و از دیوارهای توری و نرده های نوک تیز قصد میانبر زدن و زیر آبی رفتن را دارند ، باشد درس عبرتی برای خوانندگان.
پلاک 19 !!!
نایب ریئس دفتر جامعه اسلامی در جلسه دوستانه در جمع شطرنج بازان 4 نفره اذعان داشت :که مدت مدیدی است یک ماشین همشهری (به ما چه پراید سفید مدل 82پلاک19) را در محوطه دانشگاه دیده است و بسیار مشتاق است تا همشهری کرمانشاهی خود را ملاقات کند .(حالا چرا مشتاق است به شما چه؟)ولی آخرین بار این ماشین در محوطه پارکنگ خواهران دیده شده است.
طنز سیاسی.......
و چه خالی میرفت
یه روز یه آقای کارگزار تکنوکرات با یک خانوم روشنفکر چپی تصمیم گرفتن خوشبخت بشن. در نتیجه یه کانون گرم خانواده تشکیل دادن و شروع کردن به گفتمان با همدیگر
خانومه گفت: دخترمون باید لیسانیسه هنرهای تجسمه بشه.
آقاهه گفت: پسرمون باید دکترای مهندسی پزشکی بشه.
خانومه گفت: دخترم باهاس دوچرخه سوار بشه.
آقاهه گفت: پسرم باهاس دیپلماسی خارجی یاد بگیره.
خانومه گفت: از کجا معلوم دخترمون پسر باشه؟
آقاهه گفت: از کجا معلوم پسرمون دختر باشه؟
بالاخره در یک صباح دلانگیز بهاری بچهشون به دنیا اومد:
باباش گفت: ماشاالله چشماش با دو؟؟ به خودم رفته
مامانش گفت: الهی ناز بشه، لبای غنچهاش به خودم رفته
باباش گفت: کاش پسرم دختر بود
مامانش گفت: خوب شد . دخترم پسر شد.
بعد از سه ماه و 7 روز عمه و عمو و دایی و خاله و اقدس و اکبر و محمد وعباس جمع شدن وقرار شد واسه پسره اسم بذارن.
عمهجان گفت: اسمشو بزارین نعمت ماشاالله پسرم خیلی پا قدم داره
عموجان گفت: نه خواهر، نعمت چیه، زمونه عوض شده اسمشو بزارین سیاوش که معلوم شد ایرونییه.
داییجان گفت: آقاجان سیاوش چیه؟ این پسر از همین الان پشت لبش داره سبز میشده معلومه از اون چپهای مبارز میشه، اسمشو بزاریم روزبه که بچهام توی کارگران و دهقانان محبوب باشد.
خالهجان گفت: دادش ؟ همون شما تودهای بودی برای هفت پشتمون بسه
اسمشو بذاریم بیل که مثل بیل گیتس پولدار بشه و مملکت را به رفاه برسونه
اقدس گفت: خواهر آخه بیل هم شد اسم؟ اسم را بذاریم وحید که با همه اتحاد ملی داشته باشد.
اکبرآقا گفت: آقا این اسما خوب نیست من میگم. اسمش را بزاریم کارگزار که مملکت اوضاعش به هم نخوره!
محمد آقا: ؟؟ آقا! شما هشت سال اسم گذاشتن بشه! اسمش را بذاریم رسول که گفتگوی تمد نشو خوب شد.
عباس آقا: اصلاً این حرفا بیخوده- این بچه دو روز دیگر به حرف هیچ کدومتون گوش نمیکنه.
بالاخره اسم واسه بچه نگذاشتن- تا 2 سال- یواش یواش بچه در قیافهاش عوض شد. یواش یواش راه رفت- گاهی میدوید- گاهی شعار میداد. گاهی ساکت بود- چشماش گاهی بعضی چیزها را نمیدید- هر روز یک تصمیمی میگرفت- یه کار میکرد- بالاخره همه جمع شدن و اسمشو گذاشتن: دولت عدالت!
استادی که نواخته شد !
طی گزارشی از خبر گزاری وصله نیوز یکی از اساتید برق مورد نواختن! پدر یکی از دانشجویان دختر رشته برق قرار گرفت، از آخرین خبرهای رسیده که این دانشجو که از درس استاد مربوطه نمره قبولی را دریافت نکرده وبا حضور در دفتر آموزش ساختمان فنی و مهندسی خواستار تجدید نظر و باز نگری در نمره (منظورمان 10 است!) را داشته است ، اما استاد مذکور عصبانی میشود و دانشجو را با توهین وتحقیر از دفتر آموزش اخراج میکند ، اما از شانس بداستاد، پدر دانشجو همراه او بوده و با دیدن این نوع برخورد جوش می آورد (یا همان آمپر می چشباند!)، و چشمتان روز بد نبیند ، چپ و راست،این ور این ور، بگیر و ببند ، های و هوی، آخ و اوخ...(این قسمت به علت خشنونت زیاد و به علت همدری با بیماران قلبی و کودکان بالای 18 سال و کارمندان امور شهریه در آغار ترم سانسورشده است).
طی بیانیه ای دفتر آموزش فنی و مهندسی اعلام کرد :دانشجویان عزیز و مامانی در صورت نمره نیاوردن باباتون را با خودتون نیارید.اساتید هم شرط تصحیح مجدد برگه ها را و ملاقات با دانشجو در پایان ترم عدم همراهی خویشاوندان درجه یک الخصوص غیرتی ها ذکر کرده اند . گفته می شود یک سری کارگاههای آمادگی دفاعی نیز در ترم آینده برای اساتید بد دست به نمره و بداخلاق فنی مهندسی برگزار خواهد شد.
پسرانه)( دخترانه
· دختر ها فقط بلدند درس بخوونند و خر خوونی کنند.
· پسر ها همین یک کار ش هم بلد نیستند همه شون با تک ماده پاس می کنند .
· پسر ها خنگ انند ، تنبل تشریف دارن ، لنگ جورابشون هم نمی تونند پیدا کنند.
· دخترها وسوسی ان، سادیسم دارن ،برای هر کاری که میخوان انجام بدن،ادا و اطوار در می آرن.
· پسرها مثل کینگ کونگ دستا شونا میندازند دو طرف راه میرن، فکر میکنن لینچان هستند، از آدم و عالم طلب دارن.
· دخترها فقط غر می زنن، قیافه می گیرن،پشت چشماشون رو نازک می کنن،انگار الیزابت تیلور تشریف دارن.
· دخترها هواس آدم رو پرت می کنن.
· پسر ها هواسشون پرته به ماچه؟
6 تایی ها ...
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که چه جوری می شه از بعضی استادا نمره گرفت !
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که چه جوری می شه شب امتحانی نبود !
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که توی غذای دانشگاه مخلفات اضافه ای میریزن یا نه ؟!
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که توی دانشگاه فرق سلام کردن با سلام کردن چیه!
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که پارتی چه نقش مؤثری در دوران دانشجویی داره !
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که بعضی استادا چرا اینجوری نمره میدن ؟!
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که چرا بعضی وقتا کنار سلف از اون بوها میاد ؟!
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که پارکینگ دانشگاه فقط جای تیک آف زدن و دستی کشیدنه !
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که کار بعضی از استادا از آیینه سکندر و اهرام ثلاثه هم گذشته !
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که اساتید دانشگاه جایگزین عجایب هفتگانه شدن !
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که چرا وقتی یکی شده 75/13 استاده بهش میده 9 ؟!
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که چرا وقتی یکی شده 5/7 استاده بهش میده 75/16 ؟!
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که چرا بعضی ها به بعضی ها نگاه می کنن و قفل میشن !!( عزیز جون فردای قیامت میل داغ می کنن تو چشاتونا )
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که باید به استادا بگیم آقا جون ، مغز ما بیشتر از 90 دقیقه کشش نداره !
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که باید به استادا بگیم ، گرانقدر استاد انداختن فایده نداره ، آه دانشجو دامن گیره ها !
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که به خاطر هدر رفتن انرژی دانشجوها در دوران تحصیل ( 11 ترم و 12 ترم ) سن ازدواج میره بالا !
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که سن ازدواج که میره بالا جمعیت کم میشه و دولت قاتی !می کنه.
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که نمی شه هر چیزی رو توی نشریات دانشگاه چاپ کرد !
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که تو دانشگامون مغز و جیب خالی پیدا نمی شه !
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که اصلاً تو این دانشگاه کسی دنباله رو فرهاد و مجنون نیست !
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که همه مسئولین دانشگاهمون با سوات ! هستند .
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که سخته یکی سالم بیاد دانشگاه و سالم هم برگرده !!!
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که زشته واسه نمره اشک روی سبیل هامونو پاک کنیم !
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که وقت نماز طواف کعبه هم تعطیله و هیچ کدوم از مسئولین دانشگاه توی اتاقشون نیستن !
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که اگر ما و سلف نبودیم ، بیمارستان شاه ولی ورشکست می شد !
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که بعد از خوردن غذای سلف باید بگیم " دست شما درد نکنه " !
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که 6 ترمه دانشجوییم !!
6 ترم گذشت هنوز بعضی هامون نفهمیدیم که بابا اصلاً دانشجوییم !!!!!
نویسنده: میم صاد
و باز باران...
«عشق معمار عالم است». هریه