بازم سلام ، امشب یکی از رفقا اس ام زد که مشهدم(نگم رضا امیری بهتره!)، براش اس ام اس(پیام کوتاه !خودمان) زدم به امام رضا بگو یکی تو یزده که امشب خیلی دلش هوای حرم با صفات رو کرده ؛ بگو امشب شب تولدشه ، هدیه تولد ش باشه یه نظر و یه طلبیدن، به حق تک پسرش امام جواد یه جوادم تک وتنها هم توی کویربی آب وعلف هست که دلش هوای صلوات و ذکر کرده ،به خدا دلش خیلی تنگه، ناگهان اشکی از ته وتوی دلم ریخت ،یاد شب های قدر پارسال افتادم تو حرم قشنگش یه گوشه دو زانونشستم وگفتم آقا : هیچی نمی خوام بذار یه کنار بشینم ،دلم رو صفا بدم ،هر وقت می آم اینجا سبک می شم ، کفتر دلم می پره توی نورزرد گنبدت، تسبیح دلم گره می خوره به شبکه های ضریحت، دلم قربونیت آقا ، از تموم دنیا همین رهایی و عبور رو دوست دارم آقا ، مشهدم مثل کربلا مثل مدینه است، پارسال مدینه بودم، اول شعبان بود باشادی های مدینه برای حسین زهرا و ابوالفضل علی و سجاد حسین خندیدم، با غربت مدینه دم خونه فاطمه ی محمد های های رها شدم، هیچ وقت با مدینه وداع نکردم آقا، با خودتم وداع نکردم آقا! این یعنی اینکه ما رو اگه از در بیرون کنن از پنجره میآیم توآقا، امشب اول شهریور سال 1386 هست ،من وارد 22 سالگی شدم ، و چقدر زود گذشت آقا،من همون بچه ی بازیگوشم که دیوار صاف میرفتم بالا ، همون بچه که هر وقت یه جایی می رفت دسته گل به آب میداد، شیشه شکستن ، دعوا کردن ، سر شکستن، یا خودشا نا کار میکرد یا طرفشا! تازگی ها هم دل می شکنیم بیا ببین آقا ، آقا دلم مشهد می خواد، یه کاری بکن آقا ،دلم آقا دلم...
وصله ::: پنج شنبه 86/6/1::: ساعت 2:7 صبح